راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

با چشای جدیدم سلام

ساعت چار صبح امروز وارد روزای گل و بلبل شدم. رفتم دستشویی و دیدم بلهههههه... کل لباسام به گند کشیده شده. شلوارم سفید و نو بود و چشمام درد میکرد و خوابم میومد و میدونستم اگه همون موقع نشورمش لکش میمونه. لباسامو عوض کردم و لباس کثیفارو انداختم توی تشت اب و قطره چشممو ریختم. برق دستشویی رو روشن کردم و برف حموم رو خاموش و رفتم تو حموم. میخواستم با نور کم دستشویی تو حموم لباسامو بشورم که چشمم اذیت نشه. یهو یاد یه چیزی افتادم و گریم گرفت. (شاید بعدا پست رمزدار گذاشتم و "یه چیزی" رو توضیح دادم ) دلمم تیر میکشید و دیدم نمیتونم اینجوری ادامه بدم. لباسارو همونجوری ول کردم و رفتم تو اتاق خواهر دراز کشیدم(چون اونجا کمتر باد کولر میزنه و گرمتره) گریم بند نمیومد و چشمام داشت بیشتر اذیت میشد. یکم فین فین کردم و بغضمو قورت دادم و خودمو مجبور کردم بخوابم که دیدم نمیشه که نمیشه. دلم میپیچید و حس میکردم یکی داره همش تو شکمم لگد میزنه. انقدر آه و ناله کردم که خواهر بلند شد و بهم دارچین عسل داد و به زور ژلوفن چپوند تو دهنم (مسکن نمیخورم معمولا) و چند دقیقه بعدش خوابم برد.

فردا قراره لنزامو بردارم و پس فرداش قرار بود برم خونه چشم گربه (صمیمی ترین دوستم که چیزی دربارش ننوشتم تاحالا) که دیشب زنگ زد و گفت خاهرش کرونا گرفته و احتمالا اونم گرفته. دیگه گل بود به سبزه نیز اراسته شد. میشه دو هفته که هیچ تفریحی نکردم و درست حسابی دوستامو ندیدم و این واقعا برام غیر قابل تحمله.

خونه برام به معنی واقعی کلمه جهنمه. وقتی نمیتونم به کسی بگم چمه و چه اتفاقی افتاده و باید جوری وانمود کنم که انگار هیچی نشده. از درسا و کارا و باشگام عقب افتادم، کلافم و روزا دیر میگذره. 

جلوی تلویزیون دراز میکشم و برای هزارمین بار پایتخت و سریالای ابکی ایرانو میبینم. نمیبینم درواقع، فقط گوش میدم. وسطش تبلیغ میاد و به بابا میگم الان تبلیغ چیه؟ اونم با حوصله توضیح میده فلان. بیسار. مثلا باید خوشحال باشم که دیگه مجبور نیستم عینک بزنم اما همش دارم غر میزنم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد