راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

فلفلی


 بیاین یکم سبزی پاک کنم که خیلی حرصی ام.

ما تو کلاسمون از ترم یک یه اکیپ 7نفره بودیم.3تا پسر و 4تا دختر. پسرا (سید و برنزه و دوست دختر ذلیل) دخترا(من، قد بلندمون که ارومه و سرش تو کار خودشه همیشه، فلفلی که سرتقمونه و جواب همه رو میده و حق هممون رو میگیره، تپلی که من خیلی ازش با سیاست بودن رو یاد گرفتم این سه سال)

سید که همون ترم دو ازمون جدا شد چون با برنزه و دوست دختر ذلیل دعواش شد. برنزه و دوست دختر ذلیلم خودمون انداختیم بیرون چون اوضاع داشت از کنترلمون خارج میشد و یه سریا این وسط دوست دختر دوست پسر شدن و کات کردن و خلاصه از همین اتفاقای مسخره ی دوستی که کل اکیپو بهم میزنه.

موندیم ما4تا دختر که همه جا باهم بودیم و هستیم و با وجود دعوا و حسادت ها و حرف و حدیثا تهش بازم همیشه با همیم و هوای همو داریم.

این قسمت میخوام درباره ی فلفلی حرف بزنم.

فلفلی همیشه یه سری از اخلاقاش رو اعصاب من بوده. کلا درمورد هرسه تامون یکم حسوده. (شاید بیشتر از یکم) یه مثال بزنم شما عمق فاجعه رو درک کنین! اون موقع ها که من با اقای پی پی اشنا شده بودم یعنی یکسالو خورده ای پیش، همون موقع ها قد بلنده و تپلی و فلفلی هم دوست پسر دار شدن یه بار سه تایی نشسته بودیم تو کافه پاتوقمون و من داشتم یکی از رفتارای روی مخ اقای پی پی رو برای بچه ها میگفتم. قبلش تا اون موقع هیچوقت چیز بدی دربارش نگفته بودم و بچه ها هم تا حالا ندیده بودنش که نظر بدن. اینجور مواقع اگه من باشم سریع درباره ی اون ادم قضاوت نمیکنم و سعی میکنم دوستمو به مدارا دعوت کنم کاری که تپلی و قد بلنده کردن اما فلفلی چی گفت؟! گفت ببین مادی اون به دردت نمیخوره اصلا. کیارش(گارسون کافه ای که توش بودیم و دوست فلفلی) ازت خوشش میاد. خیلی هم پسر خوبیه. بیا برو با اون دوست شو

یه مسئله ای توی اینجور مواقع وجود داره به اسم توهم روشن فکری! توهم روشن فکری اینجوریه که شما فکر میکنی هر ادمی اگه بخواد برای خودش پارتنر انتخاب کنه تنها معیارش باید اخلاق باشه! نه خونواده مهمه، نه ظاهر، نه پول، نه تحصیلات! همین که خوب باشه کافیه و اگه کسی معیاری غیر از اینا داشته باشه یا اهن پرسته یا ظاهربین یا اینکه اون بیچاره اصلا چه گناهی کرده که تو همچین خونواده ای بدنیا اومده!؟

من اما هیچوقت معیارام برا یانتخاب پارتنر تاپیست ادما نبوده. نه چون خودمو لایق تاپ ترینا نمیدونم، چون دلم میخواست برای این تاپ شدنه تلاش باشه و باهم بهش برسیم و اختلاف طبقاتی به اون صورت نباشه. دوست داشتم لاقل پارتنرم در سطح من و خونوادم باشه و پایینتر نباشه و این توقع کاملا به جاییه!

حالا  ادمای مبتلا به توهم روشن فکری چجوری ان؟ اصلا درست نیست اینو بگم ولی خونواده ی فلفلی از نظر تحصیلات، مادیات، فرهنگ و چیزای دیگه از خونواده ی من پایین ترن.یکسال و نیم پیش یه روز منو قدبلنده و تپلی تو سرویس بودیم که فلفلی زنگ زد و گفت یه جنسیس روبروی دانشکده ی پیرا پارک کرده. و قول میده که صاحبشو پیدا میکنه و دوست دخترش میشه! و خب همینم شد و هنوزم با همن. به نظرتون روز اول با دیدن ماشین اون ادم به اخلاقیاتش پی برد؟! خیرررررر. گرفتین منظورمو؟

حالا با اینا کار ندارم چون حتی به نظرم هیچ اشکالی نداره یکی معیارش پول باشه اصلا به ما چه؟ ولی دیگه برای بقیه نسخه نپیچ و سرزنششون نکن دوست عزیز!

حالا اینو گفتم تا یه چیز کلی دستتون بیاد و بدونین فلفلی چجوریه. دوست پسر فلفلی هم که من بهش میگم پولدار بی مخ همیشه منو یاد اقای پی پی میندازه. قضیه ازونجا شروع شد که خانم پ به من گفت دنبال همخونه میگرده و اگه کسیو میشناسم بهش معرفی کنم. منم چون میدونستم فلفلی از خوابگاه خسته شده بهش گفتم و گفتم خانم پ گفته پسر نیاریم تو خونه چون همسایه روبرویی اشناشونه و براش بد میشه. تا اینجای کار اوکی بود که فلفلی بهم وویس داد و با یه لحن پررویی بهم گفت ببین مادی الان دیگه اقای پولدار بی مخ یه جورایی نامزد من حساب میشه و همه خونوادم به جز بابام میدونن! پس نباید کسی با این قضیه مشکلی داشته باشه.

خیلی تو دهنم اومد بگم فلفلی جون شما از ترم یک تا الان هر پنج باری که رل زدی همه خونوادت به جز بابات میدونستن. پس همشون نامزدت بودن؟

تازه خونواده ی اقای پولدار بی مخ که هیچی نمیدونن این چجور نامزدیه؟ ولی دلم نیومد تو ذوقش بزنم و گفتم فکر کنم شرایطتون بهم نمیخوره. از یه طرفم میدونستم اونقدر توهمیه که هرچی بگم فکر میکنه من حسودیم میشه چون تنهام و همشون تو رابطن درحالیکه من اگه میخواستم معیارای اونو داشته باشم اقای پی پی  خدابیامرز میتونست جدواباد اقای پولدار بی مخو بخره و ازاد کنه. تازه اونکه قشنگ اماده بود بیاد همه چیو رسمی کنه نه مثل خونواده ی اقای بی مخ پولدار که اصلا حاضر نیستن فلفلی دوست معمولی پسرشون باشه. خلاصه که به خاطر لحنش و طرز بیانش کلی حرص خوردم و سکوت کردم.

فقط امیدوارم اون روز نرسه که خودش به این حرفش بخنده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد