دیروز تصمیم بر این شد که به همه به خانوم دکتر تبریک بگیم. گفتم حالا که روز معلمه برم به اقای دکتر هم تبریک بگم.(یکی دیگه از اساتیدی که باهامون همکاری میکنه.) براشون یه متن از خودم نوشتم و روزشونو تبریک گقتم که دیدم پیام داده مرسی عزیزم و کلی ارزوی قشنگ برام کرد و قلب قلبی شدم بعد یه سوالی از یکی از اساتید رشته خودمون داشتم گفتم زشته بزار به اینم تبریک بگم و دیدم جواب داده افرین!
افرین؟؟؟؟ افرین به چی مردک؟!
سرشبی بچه ها گفتن ما برای المپیاد فلان کتابو نخوندیم و تو بیا ارائه بده واسمون. فکر کردم دوساعته تموم میشه اما دقیقا از ساعت10تا یک و ربع بی وقفه داشتم توضیح میدادم. فکر کنم دیگه اخراش بچه ها با خودشون میگفتن بابا چه غلطی کردیم
هنوز تماس اسکایپو قطع نکرده بودیم که اقای استارتاپ اومد ویدیوی ریکورد شده توضیحاتمو تو گروه فرستاد که بچه هایی که نبودن بتونن استفاده کنن. ویدیو رو باز کردم و غر زدم چرا اینقدر تو گوشی اقای استارتاپ بد افتادم که اقای استارتاپ گفت نه تو همیشه خوشگلی. همه بچه ها یهو ساکت شدن و خودمم برگام ریخت چون اقای استارتاپ کلا خیلی جدیه و تو این فازا نیست و اصلا ازین حرفا نمیزنه. من که میدونستم حالا چون با من از بقیه صمیمی تره اینو گفت و منظوری نداشت اما حس کردم بقیه فکرای بیخودی کردن.
دم سحر حس کردم چقدر جای عمه خالیه. همیشه روز معلم میومد خونمون و برای بابا کادو میاورد. یکم دلم گرفت و مامان گیر داد به بابا که ریشاشو بزنه و بابا گفت بعد40ام میزنه.
خواهر بلخره اعتراف کرد که حق با منه و پسره مناسبش نیست و مشخصه هدفش چیه. دختر عمه هم پیام داد که سه شنبه میاد گرگان و من یهو متوجه شدم گادددددد من کلی درس نخونده، مقاله ی ننوشته، المپیاد دارم که باید تا سه شنبه به طرز محالی جمع و جورشون کنم چون دختر عمه که بیاد اصلا نمیتونم درس بخونم.
من اینهمه توئیت میزنم و مینوسم اقا من واکسن میخوم و استوری نزارین با واکسناتون. بعد اونوقت دوستم اومده بهم میگه مادی فردا نوبت واکسنمه برم یا نه؟ استرس دارم و فلان. ینی بعضی اوقات فکر میکنم این بیشعوریها از قصده مگرنه دلیل منطقی دیگه ای براش پیدا نمیکنم.
برادر دنیای موازی من(یکی از دوستام که واقعا فکر میکنم تو یه دنیای دیگه ای برادرمه ) ساعت5صبح پیام داد بیداری؟ گفتم اره. گفت میخوام قلبتو نشونه بگیرم و باز ازون اهنگای عجیب و قشنگش برام فرستاد.اصلا نمیدونم این اهنگارو از کجا گیر میاره؟ اهنگاشم همیشه یه جوریه که به قول خودش قشنگ قلب ادمو نشونه میگیره. اهنگ به تو هرگز نگفتم از الهه رو گوش بدین که بفهمین منظورم دقیقا چیه.
دیدم از اتاق خواهر صدا میاد. رفتم پیشش و گفتم هنوز نخوابیدی؟ گفت خوابم نمیبره. گفتم بزار برات یه اهنگ قشنگ پلی کنم و اهنگ برادر دنیای موازی رو براش پلی کردم. (برادر دنیای موازی خواهرو خیلی دوست داره. همیشه بهش میگه من یه روزیکه دکتر شدم و پولدار شدم میام و باهات ازدواج میکنم و خواهر هم خیلی حرص میخوره و میگه برادرم بچستاما من برادرو دوست دارم. میدونم بچست اما دلش پاکه و بی نهایت مهربونه. ) خواهر اهنگو گوش داد و گفت باز رو کودوم کیس محال و غیر قابل دسترسی کراش زدی که ازین اهنگا گوش میدی؟!
خلاصه یکم پیشش دراز کشیدم و همونجا خوابم برد. ..