راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

حفره

سه شنبه صبح پیام داد که باید حرف بزنیم. 

حرف زدیم... گفت که حالش خوب نیست و از فشار خونواده اذیت میشه. میخواستم بهش بگم که میدونم منظورش از "فشار" چیه و لازم نیست انقدر مبهم حرف بزنه ولی فکر کردم با توجه به اینکه همیشه از صحبت کردن دربارش طفره میره اگه خودمو به ندونستن بزنم مناسبتره و بزارم به وقتش خودش برام همه چیو توضیح بده. البته هردومون هم میدونستیم من تا حدودی میدونم. 

عصبانی و کلافه بود. گفت نمیتونم هم کار کنم هم درس بخونم هم رابطمونو هندل کنم.

باید شوکه میشدم ؟ یا ناراحت؟ یا عصبانی؟

واقعیتش هیچکودوم. اروم بودم. گفتم بعدش؟! گفت بزار ارشدمو بدم دوماه دیگه، بعد قول میدم همه چیو درست کنم. اینکه نمیتونم به اندازه کافی در روز برات وقت بزارم و همه ی استرس ها و عصبانیتمو بهت منتقل میکنم بیشتر عصبانیم میکنه.

چیزی نگفتم چون چیزی نداشتم که بگم. این پیشنهادُ خودم بهش داده بودم چند روز پیش. اون موقع به نظرم عملی میومد ولی الان،... 

حالا که اون هیجان اولیه فروکش کرده بود فقط حس میکردم این حرفا گونه ی مودبانه و غیر مستقیم "تمومش کنیم" بود. گفت ناراحتی ازم؟!

گفتم نه ولی فکر نمیکنم دوماه دیگه نه من تورو یادم باشه و نه تو منو... ما یک ماهه که با همیم. فراموشیش کار سختی نیست.

گفت مگه فیلمه که همو فراموش کنیم؟!

گفتم تو فیلم beforesunrise هم بعد یه مدت همو فراموش کردن. 

گفت اولا اون فیلم بود، بعدشم پسره یادش بود، دختره برنگشت.

گفتم من خیلی صبورم، منو نمیشناسی.

گفت اندازه تموم دخترایی که نمیشناسم تورو میشناسم. 

بعدم خداحافظی کردیم و قرار شد دیگه پیامی رد و بدل نشه و رو درسش تمرکز کنه.

حسِ بی حسی دارم. واقعیتش زیاد امیدوار نیستم مرداد اتفاق عجیبی بیوفته. حس میکنم این ماهی که گذشت هم همش خواب بود و عملا وجود نداشت.

ناراحت نیستم... لاقل نه به شدت اولین باری که حرف از جدایی زد. شاید ادم بعد از اولین بار همه چیو خیلی راحت باور و‌پذیرش میکنه و دیگه غصه نمیخوره.

حتی نمیتونم تشخیص بدم هنوز تو رابطه ام یا نه. اما یه چیزُ خوب میدونم... اونم اینه که ازین به بعد اگه بخوام وارد رابطه ای بشم معیارام خیلی بالا میره و ازین قضیه وحشت دارم. 

هرچند کلا قصد ندارم کسی رو به زندگیم راه بدم فعلا ولی میدونم دیگه چیزایی که قبلا راضیم میکرد و فکر میکردم برام مناسبه به نظرم کافی نمیان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد