راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

راهِ ماه

درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود...هرچه تبر زدی مرا،زخم نشد جوانه شد!

آقای دکتر :)))

درست یادم نمیاد این چند روز دقیقا چه اتفاقاتی افتاد..

پنجشنبه اقای استارتاپ گفت مدال اور المپیاد کارافرینی اومده گرگان و قراره باهاش برنامه هارو بریزیم برای سال بعد. (قبلا گفته بودم ازش خوشم میاد) بعدم گفت غروب داریم باهاش میریم بیرون میایم دنبالت باهم بریم. گفتم اوکی و کلی چیتان پیتان کردم که پاشیم بریم. اقای استارتاپ برای اینکه من تنها نباشم به دوتا از دخترای المپیاد گفته بود بیان. (این دوتا پرستاری میخونن و دوستای صمیمی ان) یکیشون که تونست بیاد و اون یکی گفت نرسیده گرگان. سوار ماشین شدم و دیدم مدال اوره خیلی هم خوش برخورد و اقاعه. و اقای استارتاپم برام تعریف کرد اون دوتا پرستاریه چقدر شور و شوق داشتن که مدال اوره رو ببینن و حتی ب خود پسره پیام دادن با هم بریم بیرون و اینا :/ یکیشونم گفته بود تا وقتی من نیومدم اونجا حق ندارین برگردین تهران. البته اینارو خیلی نامحسوس ب من گفت. رفتیم کافه و ‌پرستاریه هم اومد و دیگه ازینجا داستان شروع شد. اولین بار اونجا پشمام ریخت که به کسی که سه سال ازمون بزرگتره هی میگفت اقای دکتر! پشمای بعدی جایی ریخت که خانوم داشت هی میگفت قدم رنجه فرمودین و خیلی خوش اومدین و خیلی مفتخریم از حضورتون و کلی ازین کلمه های قلمبه سلمبه به کار میبرد و مدال اوره هم بنده خدا مشخص بود همش از روی خودمونی بودنشه و قصد خاصی نداره همینجوری با مهربونی و روی گشاده جواب میداد. هرچی من و اقای استارتاپ تیکه مینداختیم بهشونم هیچکودوم نمیفهمید.

شب فوق العاده ای بود. به قدری خندیده بودیم که دلم درد میکرد و واقعا بهم خوش گذشته بود. مدال اوره دقیقا مثل من و اقای استارتاپ چیز نمک بود و همش بهمون میگف فکر میکنم سالهاست میشناسمتون و باورم نمیشه در عرض چند ساعت بتونم با چند نفر انقدر صمیمی شم و خوش بگذرونم. ماهم هندونه ها زیر بغل ساعت یازده برگشتیم خونه. 

فرداش قرار بود از صبح با بچه ها بریم بیرون. (اون دوتا پرستاریه و من و اقای استارتاپ و مدال اوره) مقصدمون دور بود و از خواهر خواهش کردم باهامون بیاد و ماشینشو بیاره. شیش نفری سوار ماشین شدیم و رفتیم. واقعا خوش گذشت. اغراق نمیکنم اگه بگم به اندازه یکسال خندیدیم و کل شهرو دور زدیم. این وسط فقط دوتا پرستاریه ب قدری خودشونو به مدال اوره چسبوندن و حتی پسره ی بدبختو انگشت کردن و از انواع ترفندهای مختلف برای مخ زنی استفاده کردن که من و اقای استارتاپ و خواهرم یکسره به پای هم میزدیم و  تیکه مینداختیم ولی بازم هیچکی به خودش نمیگرفت :/

مدال اوره هم واقعا مشخص بود نمیفهمه منظور اینارو ولی من همش فکر میکردم مگه ی پسر چقدر میتونه خنگ باشه که اینهمه نشونه رو نفهمه؟! امکان ندارهههههه خودشو ب اون راه زده. ساعت هفت بود ک خواهر خسته شد و گفت من میخوام برم خونه و حالم بده از بس خندیدم:/ منم به بچه ها گفتم اگه میان که برسونیمشون و اگه نه ما بریم. که دوتا پرستاریه نزاشتن حرف از دهن ما بیرون بیاد و گفتن نه ما هستیم. ماهم گفتیم شمارو به خیر و مارو به سلامت. بعد اومدیم خونه و با خاهر اکت های اون دوتا دخترو برای مادر تعریف کردیم و ی بارم سه تایی پشمامون ریخت.

امروز بابا راننده تمام وقتم بود :( و کلی حرص خوردم که چرا رانندگی بلد نیستم. صبح ساعت هشت بردتم دانشگاه تا یکسری از کارامو انجام بدم و دو ساعت  تو این گرما معطلم شد. بعدم بردتم بیمارستان تا اونجا هم کارامو انجام بدم و باز تا ساعت دوازده اونجا کلی منتظرم موند. بعدم رسوندتم مرکز رشد و چون همش معطل من بود از نوبت واکسنشم جا موند.

ینی ی دونه بابامم واکسنشو بزنه دیگه کل خونواده واکسینه میشن و خیالم راحت میشه. مرکز رشدم کارامو انجام دادم که دیدم اقای استارتاپ با مدال اوره اومدن.

تا منو دیدن گفتن بشین ک قراره غیبت کنیم. خب بگین چیشده. دیشب بعد ازینکه منو خاهر رفتیم دوتا پرستاریه گفتن بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم و سوال اول از پسره پرسیدن تو رابطه ای؟ اونم صاف گفته اره خیلی هم دوسش دارم :))))

و اینجا بوده که دوتا دختر رنگشون پریده و گفتن برگردیم خونه :))))))))

تا ساعت هفت مرکز رشد بودیم و انقدر غیبت کردیم و بهم دیگه مشاوره رابطه و اینکه چجوری بفهمیم کسی رومون کراشه کسی رومون کراش نیست دادیم که دهنمون کف کرد. مدال اوره گفت خیلی بهش خوش گذشته و دلش نمیخاد برگرده تهران و از روز اول هی داره بلیتشو عقب میندازه و از من و اقای استارتاپ قول گرفت کرونا کمتر شد بریم تهران و کلی بگردونمون. 

ی جوری برای اون دوتا پرستاریه ناراحتم ک انگار یکی دست رد به سینه خودم زده. یکیشون که واقعاااا ناراحت شده بود. ینی فک کن اینهمه راه بکوبونی بیای ی شهر دیگه بعد ببینی طرف اصلا تو این باغا نیست:))

همون شبم دختره برگشت.

خلاصه که قبل اینکه کراش بزنین از سینگل بودن طرف اطمینان حاصل کنید حتمااا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد